واکسن دو ماهگی
ارغوان جان واکسن دو ماهگی تو زدی .... الهی مامان فدات بشه ... وقتی خانم دکتر داشت برات واکسن میزد خیلی گریه کردی ..من دل نداشتم بیبینم بخاطر همین مامان جون پاهاتو گرفت تا واکسن تو زدن.... اولش خیلی گریه کردی و سریع اروم شدی تا ظهر ... ظهر به بعد پاتو تک.ن میدادی گریه میکردی و کمی تب داشتی ... غروب همه رفتیم افتر (روستا)شب ساعت به ساعت بیدار شدم بهت سر زدم تبت نرفته باشه بالا... که خدا رو شکر فرداش تبت قطع شد .وای از اب و هوای افتر بگم که توی مرداد ماه خنک خنک بود. مامانی وقتی میریم افتر شما خوابت خیلی خوب میشه و زیاد میخوابی. افتر خیلی خوش گذشت ..تا شنبه افتر بودیم و تعطیلات تمام شد و ما با دایی رضا اومدیم تهران.. کاش نمیومدیم چون...