بدرقه مامان جون و بابا جون
عشقکم مامان جون باباجون 26 شهریور عازم مکه شدن و ما رفتیم فرودگاه بدرقه شون ... خیلی جاشون خالیه .. انشالله صحیح سلامت برگردن... راستشو بخوای خیلی دلتنگشونم .. وقتی هستن دلم گرمه که هستن ..حالا که رفتن 1 ماه حج احساس تنهایی میکنم... مامانی همش میگه کاش زود 1 ماه تموم شه..اخه میگه خواهر جونش حکم همه چی رو واسش داره و بوی مادرش و میده ...جای خواهر و برادر و پدر و مادر و داره براش.. و خیلی به خواهر جونش وابسته است ..خدا کنه بهشون خوش بگدر و حجشونم قبول باشه.... خدا سایه پر مهر مامان جونا و بابا جونا تو از سرمون کم نکنه......امین
اینم یه عکس از ارغوان جونم
خدایا همیشه شککککرت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی